فرمان بردار، آنکه فرمان کسی را می پذیرد یا اجرا می کند فرمان بر، فرمان پذیر، فرمان شنو، سر به راه، سر بر خط، سر سپرده، نرم گردن، طاعت پیشه، طاعت ور، مطیع، طایع، مطاوع، مطواع، عبید، منقادفَرمان بُردار، آنکه فرمان کسی را می پذیرد یا اجرا می کند فَرمان بَر، فَرمان پَذیر، فَرمان شِنو، سَر به راه، سَر بر خَط، سَر سِپرده، نَرم گَردن، طاعَت پیشه، طاعَت وَر، مُطیع، طایع، مُطاوِع، مِطواع، عَبید، مُنقاد